این حقیقت که تعداد زیاد سلولهای واحدهای تشکیل دهنده کولونی و سلولهای اجدادی در خون بندناف موجود است از گذشته دور شناخته شده بود اما از سال 1989 بود که اولین تلاشها برای استفاده از سلولهای باز یافت شده از بندناف جفتی برای پیوند هماتوپویتیک صورت گرفت . موفقیت ظاهری بسیاری از این پیوندهای اولیه بندناف منجر به سازماندهی تعداد زیادی بانک های بندناف در ایالات متحده و اروپا در تلاش برای فراهم اوردن منبع دیگری از بافت سلول اجدادی برای بیماران محتاج به پیوند الوژنیک شد. به علاوه از انجایی که سلولهای اجدادی از بندناف به دست می ایند به نظر می رسد که درجات بالاتری از تحمل ناسازگاری HLA بین اهدا کننده و گیرنده بدون بروز واکنش های GVHدرجه 3و4 وجود داشته باشد. بنابراین پیوند هماتوپوئتیک برای بیمارانی که در غیر این صورت دهنده ای با HLAسازگار ندارند در دسترس خواهد بود.سلولهای اجدادی بندناف از طریق کانول گذاری در رگهای جفت چه در موقعی که جفت هنوز در رحم قرار دارد و چه به طور متداول به دنبال زایمان و یا از طریق نمایان شدن مستقیم خون بندناف از جفت به دنبال زایمان جمع آوری می شوند.تعداد HPC های بازیافتی با حجم خون جمع اوری شده بندناف که با اندازه شیرخوار/جفت و تجربه فردی که جمع آوری را انجام می دهد تغییر می کند نسبت مستقیم دارد.حجم های بین 40 تا 150 میلی لیتر برای مراکز با تجربه معمول می باشند. مجموعه هایی که حجم کافی ندارند (کمتر از 40 میلی لیتر) معمولا دور ریخته می شوند.معمولا بر روی مجموعه های خون بندناف فرایند خاصی برای کاهش حجم صورت نمی گیردو مستقیما با DMSO و ذخیره نیتروژن مایع منجمد می شوند.با گسترش استفاده از کارمندان تحت آموزش اختصاصی برای اتاق زایمان نگهداری از مادر و یا شیرخوار به خوبی صورت می گیرد و خطر آلودگی باکتریایی خون بندناف نیز کاهش می یابد. غربالگری دقیق سابقه پزشکی وآزمایش مادر برای اطمینان از امنیت فراورده خون بند ناف و هم چنین فقدان بیماریهای ژنتیک ضروری است. علاوه بر ارزیابی های استاندارد آزمایشگاهی برای بیماریهای قابل انتقال به طریق سرولوژیکی آزمایشهایی هم برای بیماریهای ویروسی و باکتریایی انجام می شود.با اینکه بانک های خون بند ناف توان هیجان انگیزی در موارد درجه کمتر سازگاری و در نتیجه دسترسی برای بیماران بیشتری را ارائه می دهند. موضوع حیاتی که باید مدنظر قرارگیرد روشهایی هستند که تعداد سلول بیشتری برای تهیه HPC برای گیرندگان بیشتر و نیز هزینه های لازم برای تاسیس و نگهداری بانک های خون بند ناف را فراهم می آورند. پیوندهای HPC از تمام مجموعه های اتوژنیک و بسیاری از مجموعه های آلوژنیک قبل از استفاده در سرما حفظ و ذخیره می شوند. متداول ترین پروتکل استفاده از DSMO 10% به عنوان عامل محافظ در سرما منجمد کردن با دمای کنترل شده و ذخیره در نیتروژن مایع چه در حالت گازی و چه مایع می باشد.مزیت استفاده از DMSO نسبت به عوامل دیگر مانند گلیسرول در قابلیت حیات پس از یخ گشایی می باشد. از انجایی که مسمومیتهای مربوط به تزریق فراورده های سلولی اجدادی حاوی DMSO پس از یخ گشایی وجود دارد. سایر محققان به استفاده از غلظتهای کمتر و افزودن نشاسته Hetastarch یا افزودنی های دیگر روی آورده اند.
Henry.john Bernard